* يكسال پيش يعني 20 خرداد 1388 و 2 روز مانده به انتخابات، كيهان در يادداشتي هشدار داد كه سناريويي پس از شكست در انتخابات اجرا خواهد شد كه هدفش ايجاد آشوب و در نهايت شكل گيري انقلاب مخملي در ايران خواهد بود كه متن كامل اين يادداشت جهت بازخواني در زير آورده مي شود:
اطمينان تندروهاي اداره كننده جريان حامي ميرحسين موسوي كه اطراف كروبي را هم گرفته اند به شكست در انتخابات 22 خرداد 88 ، موجب شده است كه پروژه «آشوب» و «مخدوش جلوه دادن انتخابات» كه از مدت ها قبل مقدمات سخت افزاري و نرم افزاري آن -با تكيه بر الگوهاي خارجي- فراهم شده روي ميز اتاق عمليات رواني جريان اصلاح طلب قرار گيرد. ازحدود يك هفته پيش، يعني از زماني كه پيروزي هاي قاطع احمدي نژاد در مناظره هاي انتخاباتي آغاز شد، موجي از اقبال مردمي نسبت به كانديداي اصولگرا ايجاد شد كه به نظر مي رسد اكنون در اوج قرار دارد. اوج گيري راي احمدي نژاد و قطعي شدن پيروزي او در دور اول انتخابات اكنون در تمام نظرسنجي هاي انجام شده توسط مراكز معتبر ظاهر شده است و بالا گرفتن استقبال هاي مردمي از احمدي نژاد در تهران و شهرستان ها نيز شاهد ديگري است كه نشان مي دهد جريان تندرو ديگر نمي تواند اميدي به نتيجه گرفتن از انتخابات 22 خرداد داشته باشد.
بخشي از جريان اصلاح طلب مانند برخي چهره هاي كليدي مجمع روحانيون البته از مدت ها قبل از ايده پيروزي در انتخابات عبور كرده و آن را ناممكن ارزيابي مي كردند اما اكنون اين طرز فكر در حال فراگير شدن در جبهه اصلاحات است و تقريبا همه اعضاي اين جبهه به استثناي تعداد معدودي كه در ستاد اصلي موسوي حضور دارند به اين باور رسيده اند كه نه براي «پيروزي» بلكه براي «پس از شكست» بايد فكري كرد و به همين دليل اكنون برنامه اي جدي در حال اجراست كه اولا شكست راتوجيه كرده و ثانيا آن را به بحراني براي نظام و دولت آينده تبديل نمايد. كيهان پيش از اين برخي از اجزاي اين پروژه را افشا كرده اما در اين گزارش به نحو دقيق تر و با اطلاعات به روز شده تري به آن خواهيم پرداخت.
پرده اول، تقلب
از مدت ها قبل، شايد بيش از 6 ماه قبل از انتخابات، بخشي از جريان اصلاح طلب شروع به گشودن باب بحث هايي در اين باره كرد كه روندبرگزاري انتخابات در ايران مخدوش است و حتي فخر السادات محتشمي پور همسر مصطفي تاج زاده در يك سخنراني انتخاباتي تاكيد كرد «تاكنون هيچ انتخاباتي در ايران سالم نبوده است»! در حالي كه اولا اصلاح طلبان خود مجري برخي از مهم ترين انتخابات هاي برگزارشده در ايران بوده اند و ثانيا خود آنها در برخي از اين انتخابات ها برنده شده اند. اين اظهار نظر و مواردي شبيه آن كه دراين مدت مكررا گفته شده هيچ معنايي جز چسباندن نوعي انگ پيشاپيش به انتخابات با هدف مخدوش ساختن آن نمي تواند داشته باشد.
با توجه به اينكه اساسا در انتخابات ايران به لحاظ ساختار سيستم هاي نظارتي و اجرايي دست اندركار انتخابات جابجايي موثر آرا اساسا امكانپذير نيست (خود اصلاح طلبان هم زماني كه در انتخابات مجلس ششم تصميم به دستكاري در آرا گرفتند نهايتا نتوانستند اقدام موثري انجام دهند؛ حتي در مورد انتخابات رياست جمهوري نهم هم كه اصلاح طلبان يكسره آن را مخدوش مي خوانند مي توان به اظهار نظر عبدالواحد موسوي لاري مراجعه كرد كه گفته بود آن انتخابات در نهايت صحت و سلامت برگزار شده است ) اين سوال بوجود آمد كه به راستي اگر اصلاح طلبان كوچكترين اميدي به برد در انتخابات داشتند آيا هرگز به اين گستردگي و شدت اصل انتخابات را زير سوال مي بردند؟ جريان اصلاح طلب در گسترده كردن بحث تقلب البته از حمايت و پشتيباني وسيع طرف خارجي هم بهره مند بود.
در اين مدت حجم انبوهي از مقالات و اظهارنظرها از جانب منابع غربي مي توان يافت كه مستقيما گفتمان تقلب را تاييد و تكميل مي كند. اگر بحث به همين مقدار خاتمه مي يافت و صرفا احتمال تقلب مطرح مي شد، اين امكان وجود داشت كه ماجرا بي اهميت دانسته شود ولي اين پروژه به سرعت ابعاد ديگري يافت كه صورت مسئله را كاملا دگرگون كرد.
پرده دوم، صيانت از آرا
با نزديك شدن به زمان انتخابات به تدريج اخباري منتشر شد كه اصلاح طلبان براي نخستين بار در كنار مكانيسم هاي رسمي نظارت بر انتخابات از جمله حضور ناظران سر صندوق هاي راي كه قانون انتخابات آن را به رسميت مي شناسد، در حال بوجود آوردن ساختارهايي هستند كه قرار است روز انتخابات به عنوان يك ناظر غير رسمي عمل و اظهارنظر كند. اطلاعات موجود نشان مي دهد پس پرده اين ماجرا به طور كامل دست طرف بازنده انتخابات سوم تير و افراد نزديك به اين جريان درون سازمان مجاهدين است كه هنوز تصور مي كنند در سوم تير تقلب شد كه آنها نتوانستند راي بياورند. كميته هاي صيانت از آرا ابتدا سعي كردند نوعي هويت حقوقي براي خود به وجود بياورند اما بعد كه نهادهاي قانوني تاكيد كردند هرگز آنها را به رسميت نخواهند شناخت، اين كميته ها به عنوان بخشي از ستادهاي كانديداها اما در واقع مستقل از آنها شكل گرفت.
بنا بر اخبار موثق طراحان اين پروژه نرم افزاري كامپيوتري هم تهيه كرده اند كه قرار است روز انتخابات ناظران كانديداها سر صندوق ها كه در واقع مرتبط با كميته صيانت از آرا هستند از طريق تلفن همراه خود با آن ارتباط گرفته و با وارد كردن كدهايي خاص تخلفات ادعايي خود را به بانك اطلاعاتي آن منتقل نمايند. جزوه هاي مربوط به چگونگي كار با اين نرم افزار به شكل كامل تدوين و توزيع شده است.
مطابق برخي اخبار كميته صيانت از آرا در روز انتخابات موظف به 3 كار خواهد بود: 1-انتشار ساعت به ساعت تخلفات ادعايي 2- تنظيم شكايت هاي حقوقي بر مبناي اين اطلاعات ساختگي 3- اعزام نيرو به حوزه هاي انتخابيه اي كه در آن روند راي مردم به نفع جريان مورد بحث نيست كه اگر توانستند راي را در آن صندوق ها بشكنند و اگر نتوانستند همانطور كه آموزش ديده اند مقدمات لازم براي باطل شدن راي آن صندوق را فراهم آورند. در واقع اگر فرض كنيم ادعاي تقلب تدارك پيشاپيش اصلاح طلبان براي توجيه هواداران خود به هنگام آشكار شدن شكست است، كميته هاي غير قانوني صيانت از آرا منابعي هستند كه بايد شبه مستنداتي براي اين ادعا فراهم آورند.
پرده سوم، آشوب
مجموعه اطلاعات موجود نشان مي دهد اين نگاه كه اصلاح طلبان انتخابات را باخته اند و درتدارك توجيه آنند، نگاهي ناقص به پروژه فعلي راديكاليسم غربگرا در ايران است. دو علامت كه ظرف حدود دو ماه گذشته ظاهر شده هشداري است بر اينكه ابعاد اين پروژه در واقع بسيار فراتر از صرف طرح بحث تقلب است. اول اينكه ستادهاي ميرحسين موسوي براي اولين بار در طول تاريخ رقابت هاي انتخاباتي و صد در صد تحت تاثير الگوي انقلاب هاي رنگين در كشورهاي آسياي ميانه «رنگ سبز» را به عنوان نماد كانديداهاي خود برگزيدند و از آنها خواستند خود را براي راه اندازي يك موج سبز در كشور آماده كنند.
كيهان در نخستين روز اعلام اين خبر آن را اقدامي مخملي خواند و اعضاي ستاد موسوي در پاسخ گفتند كه اقدامي مذهبي انجام داده اند نه مخملي بي آنكه بگويند اگر رنگ سبز مربوط به سادات است چرا بايد همه مردم سبزپوش شوند از جمله تعدادي از افراد حامي موسوي كه اساسا اعتقادي به اين قبيل امور ندارند!؟ دوم و مهم تر اينكه در دو هفته گذشته اصلاح طلبان هواداران خود را دعوت به حضور گسترده در خيابان ها كرده اند كه اين حضور در موارد متعددي به سرداده شدن شعارهاي تند، اغتشاش و آشوب، تعرض به مردم و خسارت زدن به اموال خصوصي و عمومي منجر شده است. اگرچه افراد حاضر در اينگونه تجمعات نسبت به انبوه مردم ايران بسيار اندكند -وحتي همه هواداران موسوي را هم در بر نمي گيرد- اما اين موضوع كه تحركات آنها مانند حمله به هواداران احمدي نژاد، سر دادن شعار عليه اركان نظام و ايجاد زنجيره هاي انساني در خيابان هاي تهران و برخي مراكز استان ها، از جانب مراكزي خاص هدايت مي شود، كاملا مستند و دقيق است. اطلاعاتي وجود دارد كه نشان مي دهد كانون هاي پشت پرده اخيرا تصميم گرفته اند ميزان خشونت و گستردگي اين تجمعات را افزايش دهند.
آنان به بهانه جشن پيروزي- كه خود مي دانند ماتم شكست است- پيشاپيش از وزارت كشور درخواست تجمع در روز بعد از انتخابات (23 خرداد) كرده اند. بنابراطلاعات موجود خبرنگاران خارجي جزء اركان اصلي اين تجمع بوده و جريان اصلاح طلب سعي دارد در اين پوشش دست به آشوب و اغتشاش زده و در مقابل دوربين بيگانگان عليه نظام موضع بگيرد. و اين دقيقاً همان نسخه اي است كه از انقلاب هاي رنگي كپي برداري شده است.
از كنار هم گذاشتن اين دو علامت و ضميمه كردن آن به بحث تقلب و صيانت از آرا مي توان نتيجه اي بسيار مهم گرفت و به ابعاد گسترده آخرين پروژه امريكا در ايران پي برد.
مقدمات انقلاب مخملي
توهم بزرگ
علائم بسيار آشكار در حال حاضر نشان مي دهد كه الگوي شناخته شده انقلاب هاي رنگي در ايران در پوشش مبارزه انتخاباتي از جانب يك گروه خاص مرتبط با كانون هاي بيروني در حال اجراست و اگرچه توفيق اين پروژه درايران چيزي جز يك توهم بزرگ نيست اما برخي از نيروهاي سياسي از جمله ميرحسين موسوي برخي احزاب و چهره هاي اصلاح طلب را به كام خود خواهد كشيد.
خلاصه داستان اين است: جريان اصلاحات اكنون قصد دارد شكست خود را كه كاملا قطعي شده به شكستي براي تمام نظام تبديل كند. برخي تحليلگران عقيده دارند اين جريان اساسا از ابتدا اعتقادي به پيروزي در انتخابات نداشته و به دنبال هدفي ديگر بوده است. روش اين است كه انتخابات زير سوال برود، كانديداي اصولگرا كه بي گمان با راي وسيع مردم انتخابات را خواهد برد محصول نوعي اراده حكومتي و راي سازماندهي شده معرفي شود، مشروعيت دولت آينده زير سوال برود و نهايتا با دخالت كشورهاي خارجي نظام از حيث ماهيت دموكراتيك آن به چالش كشيده شود و نوعي آشوب و اعتراض مزمن در كشور نهادينه گردد. اطلاعات كيهان نشان مي دهد برخي از اين گروه ها خود را براي بست نشيني در روز انتخابات مقابل وزارت كشور و استانداري ها و فرمانداري ها آماده كرده و چند روز است كه در تهران اين كار را تمرين مي كنند.
همچنين تداركات وسيعي براي آشوب و ناامني ديده شده و برخي از كانون هاي بيروني هم در حال نقش آفريني در اين صحنه هستند. ستاد موازي كه اصلاح طلبان به نام حاميان موسوي تشكيل داده بودند اكنون فعاليت هاي خود براي پيروزي او را متوقف كرده و همه انرژي خود را بر آشوب آفريني متمر كز نموده است. رسانه هاي اصلاح طلب ديروز از قول خانم زهرا رهنورد خبر دادند كه گفته است «اگر احمدي نژاد پيروز شد بدانيد تقلب شده است» و همه اينها نشان مي دهد كه برنامه ريزي وسيعي براي تدارك آشوب و ناامني براي گريز از نتيجه محتوم انتخابات آغاز شده است. تنها روش مقابله با اين پديده حفظ هوشياري، حضور گسترده در مجامع دفاع از رهبري و تفكر اصولگرايي، شركت بسيار وسيع در انتخابات و بوجود آوردن يك 23 تير ديگر است. دشمن همچون هميشه اين بار هم شكست خواهد خورد منتها به اين شرط كه كسي در اداي تكليف خود كاهلي نكند.
علائم آشكار نشان مي دهد كه الگوي انقلاب هاي رنگي در ايران در پوشش مبارزه انتخاباتي از جانب يك گروه خاص مرتبط با كانون هاي بيروني در حال اجراست و اگرچه توفيق اين پروژه در ايران چيزي جز يك توهم نيست اما برخي از نيروها از جمله موسوي برخي احزاب و چهره هاي اصلاح طلب را به كام خود خواهد كشيد.
|